موقعیت زن در دیدگاه زرتشتیان

در این مقاله، موقعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان از دیدگاه زرتشتیان مورد بررسی قرار گرفته‌است. منظور از موقعیت اجتماعی، وضعیت اجتماعی- نوع پوشاک، آرایش، ازدواج و امتیازات مربوط به ازدواج- و پایگاه اجتماعی زن در نزد مردان ‌است. و هدف از موقعیت سیاسی، حق مداخلة زن در امور سیاسی مانند

دست‌یابی به مناصب مهم چون پادشاهی است و موقعیت فرهنگی حق تحصیل و آموزش زنان مد نظر بوده‌است.
کلیدواژه: زن، زرتشتیان

یِنْگْهِ هَاتَام آاَت یِسْنِه
پَئیْتی وَنْگْهُو مَزْدَاؤُ اَهورُو
وَئِثَا اَشات هَچا یَاؤْنْگهَام چَا
تَانْس چَاتَاؤُس چَایَزَ مَئِیْده

در آیین زرتشتی زن و مرد یکسان هستند و بهتری و برتری آنان تنها یک شرط دارد و آن راستی در اندیشه و گفتار و کردار است و در این کار نیز خواست هرکس، خدمت هرچه بیشتر به جهان است.
ستوت‌یسن

پیشگفتار
جایگاه زنان در طی ادوار مختلف تاریخی، تحت تأثیر فرهنگ و باورهای دینی جوامع قرار داشت. ازین‌روی نحوة برخورد با زنان و میزان حقوق آنان در جوامع مختلف متفاوت بوده‌است. اگرچه ساختار خانواده در ایران پیش از ظهور زرتشت از مرحلة مادرشاهی وارد مرحلة پدرشاهی شده‌بود ‌علی‌رغم این مسئله مقام زن با اهمیت یافتن پدر در خانواده متزلزل نشد.
پرستش الاهه‌های زن مانند آناهیتا، ایشتاروننه در ایران باستان- قبل از ظهور زرتشت- خود دلیل بر ارتقای مقام زن به منزلة رکن اصلی خانواده می‌باشد. بعد از ظهور زرتشت به‌دلیل نیک‌نگری این دین به آفرینش زن و مرد، موقعیت زن و جایگاه او در اجتماع مشخص و مستحکم‌تر شد. اگرچه برخی از محدودیت‌های زنان در این دوره نیز ادامه پیدا کرد حقوق اجتماعی، سیاسی و مذهبی زنان بعد از ظهور زرتشت شکل قانونی به خود گرفت و مدون شد.
در این مقاله جایگاه زن در نزد زرتشتیان مورد بررسی قرار می‌گیرد. ابتدا کلیات تحقیق بیان می‌شود سپس با معرفی مختصری از آیین زرتشت، مسایل اجتماعی مربوط به زنان مانند ازدواج، پوشاک و محدودیت‌های مربوط به زنان مطرح می‌شود. در ادامه به نقش زن در امر آموزش و میزان دخالت او در امور سیاسی و مذهبی می‌پردازد درنهایت با نتیجه‌گیری از مباحث مطرح شده به پایان می‌رسد.
مهم‌ترین مشکلات مقاله روایت‌های متناقض و متضاد در مورد موقعیت زنان در ایران باستان به‌ویژه بحث ازدواج و انواع آن، پراکندگی مطالب و دشواری فهم متون اصلی مانند اوستا، وندیداد و… بود.

طرح مسئله
ایرانیان باستان، زنان را کانون مهرورزی و باروری می‌دانستند ازین‌روی همواره آنان را مورد تکریم قرار می‌دادند. بعد از ظهور زرتشت آموزه‌های دینی این پیامبر نه تنها جایگاه زن در جامعة ایرانی را کم‌رنگ نکرده بلکه تأکید‌های این دین بر یکسانی زن و مرد سبب شد تا قوانین حقوقی عادلانه‌تری برای زنان مدون گردد. در گات‌ها هر جا زرتشت از زن(= نایری) و مرد(= نا) یاد می‌کند برای هر دو ارزش مساوی قایل می‌گردد. وجود سه امشاسپند زن در کنار سه امشاسپند مرد- که یاریگر زرتشت هستند- از یک‌سو و احترام زرتشت به الاهة آناهیتا به منزلة الاهة زن از سوی دیگر خود بیانگر اهمیت مقام زن از دیدگاه زرتشت بود. نیک‌نگری و یکسان‌نگری زرتشت نسبت به دو عنصر اصلی آفرینش سبب شد تا لزوم حضور زنان در عرصه‌های آموزشی، سیاسی و دینی بیش‌تر از پیش احساس گردد. اگرچه برخی از محدودیت‌های اجتماعی مربوط به زنان- که ریشه در اعتقادات ایرانیان قبل از ظهور زرتشت داشت- بعد از ظهور این دین نیز تداوم یافت ولی به جرأت می‌توان گفت که آموزه‌های دینی زرتشت پشتوانة محکمی برای زنان شد تا علی‌رغم ساختار پدرسالاری در خانواده‌ها به منزلة طبقه‌ای پرشور در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و دینی، خود را بیازمایند. مسئلة اصلی این مقاله در پاسخ‌گویی به سؤالات زیر تنظیم شده‌است:
1- آیا زنان در انتخاب همسر آزادی داشتند؟
2- احکام طلاق زنان در نزد زرتشتیان چگونه است؟
3- آیا زنان موظف به رعایت حجاب بودند؟
4- چه محدودیت‌های اجتماعی بر زنان اعمال می‌شد؟
5- آیا زن می‌توانست عهده‌دار مناصب دینی گردد؟
6- زنان تا چه اندازه می‌توانستند در امور سیاسی مشارکت داشته باشند؟
7- آیا زنان حق تحصیل و آموزش داشته‌اند؟
فرضیات
1- زنان در گزینش همسر از آزادی نسبی برخوردار بودند.
2- زنان حق طلاق نداشتند.
3- زنان موظف به رعایت حجاب بودند و حق آرایش نداشتند.
4- زنان در ایام حیض از محدودیت‌های اجتماعی زیادی رنج می‌بردند.
5- زنان می‌توانستند عهده‌دار امور دینی گردند.
6- زنان در صورت لزوم می‌توانستند در امور سیاسی دخالت کنند.
7- موانعی برای تحصیل و آموزش زنان وجود نداشت.

آیین زرتشت
زرتشت مانند هر نوآوری، مورد بی‌مهری سنت‌پرستان قرار گرفت و به دلیل ناتوانی اجتماعی و اقتصادی قادر به ایجاد تحولی اساسی در جامعة خود نبود. او با ناامیدی از اوضاع عصر در انتظار معجزه‌ای بود که، با مقبولیت آیین او در دربار گشتاسب به وقوع پیوست. او با شهریاران و پیشوایان بزرگ آریایی در افتاد و جهان‌بینی سیاسی خود را – که دگرگونی در نظام اجتماعی، مذهبی و سنتی زمان بود- نظم داد.
اندیشة ایرانی از میان قوانین منظم جهان به دنبال سازنده‌ای قادر و آگاه می‌گشت که در جهان‌بینی زرتشت به‌شکل اهورامزدا ظاهر شد(بویس، 1374: 276). آموزش روحانیگری که زرتشت می‌بیند، سیر و سیاحتی که در آفاق و انفس می‌کند، توانایی جرأت اظهار و انتشار کیش نوین، برای او فراهم می شود(همان، 276).

زرتشت، معیار اصلی سنجش و تشخیص را اندیشه و خرد انسان می‌داند.این دو عنصر در جهان‌بینی او نقش مهمی ‌دارد. سپنتامینو- به نام خرد مقدس- آفریدگار کل نامیده می‌شود. او بر آن است که فقط دانایان و انسان‌های باخرد هستند که به یاری اندیشه و خرد والای خود آیین راستی و درستی را در می‌یابند و موجب آگاهی و خوشبختی دیگران می‌شود(زنر، 1375: 322).و دانایی را کلید معرفت و درک راستی و دین حق می‌داند. او دانش را میزان تشخیص خیر و شر قرار داده‌است(آشتیانی، 1381: 257).
انسان مسؤول رفتار و اعمال خود است و به‌دنبال آن، پاداش یا پادافره دریافت می‌کند. اغلب کردار زشت به دلیل بیکاری است. مطابق مزدیسنا، بر هر کس واجب است در کار نیک و سودرسانی مشغول بوده و از پرتو جد و جهد، سعی و عمل مشکلات را حل و نیازمندی‌های خود و دیگران را برطرف نماید(ایرانی، 1353: 44).
در این آیین به عدالت، به منزلة حقیقتی مسلم تأکید بسیار شده‌است. مردم بر اساس اعمالی که در این جهان انجام می‌دهند به سه گروه تقسیم می‌شوند: 1- کسانی که اعمال نیک و شایسته انجام می‌دهند2- کسانی که اعمال ناشایست انجام می‌دهند3-کسانی که اعمال نیک و بدشان برابر است. پاداش گروه نخست بهشت است که از آن به صورت سرای درخشان، کشور نیکی، فردوس و… یاد شده‌است. جایگاه گروه دوم سرای دیو که دوزخ است و گروه سوم برزخ که در اوستا میسوانه و در پهلوی همستگان خوانده می‌شود به معنای جای آمیخته است.
وجدان، قوة تشخیص و نیروی تمییز آدمی را شامل می‌شود و به وسیلة اختیار آدمی اعتبار پیدا می‌کند. بر اساس روایت‌های کهن، در آن دنیا به کمک انسان می‌شتابد و برای نیکوکاران به صورت دوشیزه‌ای زیبا موجب سهولت در گذشتن از پل چینود و رسیدن به فردوس می‌شود اما برای بدکاران به صورت عجوزه‌ای زشت که آنان را به دوزخ می‌برد(بویس، 1374: 54).
در جهان‌بینی زرتشت، زندگی دارای اهمیت بسیاری است زیرا به نیکی و اهورا تعلق دارد و در برابر آن، مرگ – زادة اهریمن- وجود دارد(زرین‌کوب، 1383: 271). ازین‌روی خرد و اندیشه، دانش، آزادی، اختیار و انتخاب، کار و کوشش، رستاخیز، بهشت و دوزخ، دین، زندگی و نیکی اساس باورهای زرتشت را تشکیل می‌دهد. بنابرین «در تعالیم زرتشت، نزاع میان اورمزد و دشمنش، انگره مینو نبردی همه‌جانبه میان راستی(اشا) و ناراستی(دروغ) است»(بویس، 1374: 276).

موقعیت اجتماعی زنان
وضعیت ازدواج زنان و حق انتخاب همسر
بنیاد بیوکانی(= زناشویی) در دین زرتشت باید بر پایة خرد، عشق، هم‌کاری و دل‌بستگی به سازندگی استوار باشد. ازدواج در دین زرتشت اهمیت بسزایی دارد( فرهنگ، 1374: 166).
در کتب مقدس زرتشتی آمده‌است که، هرگاه دختران جوان به سن بلوغ می‌رسیدند از اهورامزدا درخواست می‌کردند تا شوهری دانا، زیبا و تندرست نصیب آنان گرداند.و اهورامزدا تأکید کرده‌است آیین بیوکانی از بهترین کارها می‌باشد.
در دین زرتشت آزادی نسبی برای انتخاب همسر وجود داشت. بنا به توصیة زرتشت، پیوند زناشویی نوعی پیوند برابری بین زن و مرد است ازین‌روی او مردان و زنان را به‌طور یکسان مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید در انتخاب همسر، خرد را ملاک خود قرار دهید(همان، 168).
زرتشت هم‌چنین به دختر خود- چیستا- و دیگر دختران جوان توصیه می‌کند که دانایی را یکی از شرایط انتخاب همسر قرار دهند( رجبی، 1380: 451). منبع زرتشتی دیگر نیز به مرد زرتشتی توصیه می‌کند برای دختران خود شوهری هوشیار و دانا انتخاب نمایند زیرا مرد هوشیار مانند زمین بارور است هر تخمی که در آن کاشته شود حاصل دهد.
سن ازدواج برای دختران 15 سالگی ذکر شده‌است(راوندی، 1340: 662).
دختران حق داشتند در مورد همسر آیندة خود تصمیم بگیرند. بنابرین آزادی نسبی در گزینش همسر را داشتند هرچند که رضایت پدر و مادر برای ازدواج نیز یکی از شروط ازدواج بود.
در دین زرتشت، پدر حق نداشت دختر خود را مجبور به ازدواج با کسی نماید. دختر در صورت مخالفت با پدر از ارث محروم نمی‌شد مگر آن‌که، دختر به مردی علاقه‌مند می‌شد و با وجود مخالفت پدر و مادر با او ازدواج می‌کرد که در دین زرتشت به آنان خودرأی‌زن یا خودسر‌زن می‌گفتند.
رسم نامزدی نمودن دختران در خردسالی نیز از جملة سنت‌هایی بود که تا‌حدی مانعی برای آزادی در انتخاب همسر در آینده به شمار می‌آمد( رجبی، 1380: 454).
زرتشتیان برآنند که هرگاه فرشتة اشی- مظهر توانگری و برکت – با زنان همراه شود سپید‌بخت می‌گردند. و زنانی که یار مرد پارسای خود باشند به توانگری می‌رسند(حجازی، 1370: 53).
یکی از اهداف اصلی ازدواج در دین زرتشت، زایش است. به‌همین‌دلیل فرشتة اشی، فرشتة توانگری و باروری است. در منابع زرتشتی آمده‌است، اشی از ازدواج نکردن دختران و سقط جنین، روابط نامشروع، خیانت زنان گله دارد زیرا همة این موارد به جریان تولید‌مثل آسیب می‌رساند. ازین‌روی می‌توان استنباط کرد تأکید و تقدس ازدواج در دین زرتشت در واقع وسیلة مناسبی برای جلوگیری از بی‌بند‌وباری حاکم بر تولید‌مثل محسوب می‌شد به‌همین دلیل تأکید شده‌است فرشتة اشی از زنان خائن حمایت نمی‌کند هر‌چند که روابط نامشروع آنان نیز ممکن است منجر به تولید‌مثل گردد(همان، 54).
در دین زرتشت، ازدواج انواع مختلفی داشت و زنان از مزایا و امتیازات متفاوتی برخوردار بودند. کامل‌ترین ازدواج شامل شاه‌زن بود. این‌گروه از زنان، دوشیزگانی بودند که برای نخستین بار شوهر می‌کردند. شاه‌زن از کامل‌ترین مزایای زناشویی بهره‌مند می‌شد و امور خانه و فرزندان را به همراهی شوهر به‌طور مشترک اداره می‌کرد. یوگازن، سترزن و چکرزن مزایای کم‌تری نسبت به شاه‌زن داشتند(رجبی، 1380: 454-452). تعداد ازدواج نیز در ایران باستان به‌ویژه در میان طبقة ثروتمند امری متداول بود. مردان عادی به دلیل بی‌بهره بودن از ثروت نمی‌توانستند بیش از یک زن داشته‌باشند(همان، 452).

حق طلاق
با این که ازدواج در دین زرتشت، امری مقدس به شمار می‌رفت. طلاق گرفتن امری ساده نبود. در ایران باستان قوانین سختی در مورد طلاق وجود داشت. شوهر به راحتی نمی‌توانست همسر خود را رها کند. در کتاب دین‌کرت آمده‌است، هرگاه شوهر بخواهد همسرش را طلاق بدهد باید نزد قاضی شکایت کند. اگر قاضی رأی به ادامة زندگی داد آن‌ها باید زندگی خود را ادامه بدهند.
شوهر متمرد نیز به مجازات سخت محکوم می‌شد تا بی‌جهت متمایل به طلاق نگردد. موارد طلاق در دین زرتشت به چهار مورد زیر محدود می‌شد: 1- ارتکاب زن به عمل زنا و محرز شدن فساد اخلاقی او 2- در‌صورتی که زن به جادوگری پرداخته و آن را تعلیم می‌داد 3- عقیم بودن زن. درین صورت مرد می‌توانست ابتدا او را شوهر دهد و زن دیگری اختیار کند یا آن‌که بدون طلاق زن اول، زن دوم اختیار کند 4- زن، ایام دشتان را مخفی نگه می‌داشت شوهر می‌توانست او را طلاق دهد. زن تنها درصورتی که مرد، توانایی جنسی نداشت می‌توانست درخواست طلاق نماید(دانای علمی، 1374: 26).

وضعیت پوشاک و آرایش زنان
از دیدگاه زرتشت در مورد حجاب آگاهی چندانی نداریم ولی آن‌چه مسلم است زنان زرتشتی خود را مقید به حجاب می‌دانستند. منابع، از پوشش زنان در عهد هخامنشی، اشکانی و ساسانی گزارش در اختیارمان قرار می‌دهند. زنان عادی در دورة اشکانی، قبایی تا زانو بر تن می‌کردند و با شنلی که بر سر افکنده می‌شد گیسوان خود را نیز به شیوة یونانیان آرایش می‌کردند و از میان سر فرق باز می‌کردند. از دیگر لباس‌های زنان اشکانی پیراهن بلند، گشاد، پرچین آستین دار بود پیراهن دیگری داشتند که روی اولی می‌پوشیدند. قد پیراهن دوم نسبت به پیراهن اولی کوتاه‌تر و یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن، چادری نیز بر سر می‌کردند. پیراهن از پارچه‌های منقش به‌ویژه قلاب‌دوزی شده، تهیه می‌‌شده‌است. کمربندی نیز گشادی پیراهن آنان را جمع می‌کرد. چادرشان نیز به رنگ شاد و ارغوانی و سفید بوده‌است. همین نوع پوشش با تغییراتی در دورة ساسانی نیز ادامه پیدا کرد. به اعتقاد برخی از مورخان در ایران باستان فقط زنان وابسته به طبقة اشراف موظف به رعایت حجاب بودند و بقیه موظف به پوشاندن چهرة خود نبودند. دلیل این گروه از محققان فرش کوچکی است که رودنکه- شرق‌شناس شوروی- از دورة هخامنشی یافته است. در نقوش این فرش، زنان عادی چهرة خود را نپوشانده‌اند و شنلی مانند چادر بر روی سر خود انداخته‌اند(راوندی، 1340: 476). بدیهی است که لباس بندگان و دیگر طبقات با لباس اشراف درباری متفاوت بوده‌است. ملکه‌ها از شنل‌های بلندی که کاملاً بدن و سینه را می‌پوشاند استفاده می‌کردند(حجازی، 1370: 117).
در منابع زرتشتی تأکید شده ، زنان نباید به خودآرایی پرداخته و چهرة خود را آرایش نماید چنان‌که در وندیداد آمده است، آرایش مو و چهره برای زنان حرام است کسی‌که مرتکب این عمل گردد، به دوزخ می‌رود. در ارداویراف‌نامه نیز آمده: «… دیدم که از انگشتان زنان بدکار که روی و موی آرایش می‌کردند خون و چرک بیرون می‌آمد و از چشمان آنان نیز کرم…»(افتخارزاده، 1377: 292).
ولی‌ علی‌رغم این توصیه‌ها، بی‌تردید زنان در ایران باستان به زیبایی خود اهمیت می‌دادند. از مجسمه‌ای که از دورة اشکانی یافت شد چنین بر می‌آید زنان لب‌ها را سرخ، پیرامون چشمان را سیاه و گونه‌ها را ارغوانی می‌کردند و از گردنبند و دست‌بند برای زینت خود استفاده می‌کردند. مردان هخامنشی به زیبایی زنان خود می‌بالیدند. خشایارشاه به خواجه‌سرایان دستور داد تا ملکة زیبای او را با تاج ملوکانه به حضور شاه آورند تا زیبایی او را به مردم و سروران نشان دهد(حجازی، 1370: 141).

محدودیت‌های اجتماعی زنان
باوجود نیک‌نگری به زن در دین زرتشت، محدودیت زنان در ایام دشتان(عادت ماهیانه) – ریشه در اندیشه‌های ایرانیان داشت- به قوت خود باقی ماند. احکام دینی زنان به‌ویژه احکام حیض و تطهیر زنان حایض، نشان از تلقی سرنوشت اهریمنی زن دارد. پیش از زرتشت، زنان به هنگام حیض و زایمان در آغل به سر می‌بردند و تا پایان مدت حیض و عمل زایمان، از اجتماع دور نگه داشته می‌شدند. این سنن آریایی بعد از ظهور زرتشت در قالب احکام دینی سازمان یافته شد. در این دین با توجه به این‌که زمین، گیاه، آب و آتش مقدس بوده، زنان را در ایام حیض و زایمان سبب آلودگی این عناصر می‌دانستند. ازین‌روی آنان را در زمین شوره‌زار و بایری که دشتان‌ستان(= حیض‌ستان) نام داشت، اقامت می‌دادند. زن بعد از اتمام این دوران در پیچیده‌ترین مراسم غسل به وسیلة شاش گاو و اندکی آب به وسیلة روحانیون ویژه، چند بار به مدت چند روز، غسل داده می‌شد. زنان در ایام حیض، حق خوردن نذری ایزدان را نداشتند( افتخارزاده، 1377: 362).
به اعتقاد زرتشتیان، عادت ماهیانه زن، اثر اهریمنی بود که در زن پدیدار می‌شد زیرا در این ایام، اهریمن به زن نزدیک می‌شد و او را پلید می‌ساخت بنابرین مردان چون دچار چنین حالتی نمی‌شدند از زنان پاک‌تر بودند(راوندی، 1340: 588).
در ارداویراف‌نامه تأکید شده، زنان حایض نباید به آسمان و خورشید بنگرند(حجازی، 1370: 134). هم‌چنین پنهان کردن دوران حیض، معاشقه با زنان حایضه و هم‌بستر شدن با آنان نیز از جرم‌های سنگین معرفی شده است(افتخارزاده، 1377: 293).
بنابرین طرز تلقی جامعة ایرانی قبل و بعد از زرتشت نسبت به عادت ماهیانه، زنان را وادار به گوشه‌نشینی در این ایام می‌نمود. همین مسئله می‌توانست آنان را به سوی نوعی بیزاری از مسایل اجتماعی سوق دهد. جالب است که زنان فقیر در ایام حیض از آزادی بیشتری برخوردار بودند زیرا آنان برای امرار معاش نیاز به کار کردن داشتند. ازین‌روی در ایام حیض نیز میان مردم آمد‌و‌شد داشتند.
به‌غیر از محدودیت زنان در ایام دشتان، محدودیت‌های دیگری نیز بر زنان اعمال می‌شد. این محدودیت‌ها به نظر می‌رسد مجازات عملی بود که زنان در شکل‌گیری آن نقشی نداشتند مانند به دنیا آوردن فرزند مرده. در دین زرتشت اگر زنی فرزند مرده به دنیا می‌آورد نجس محسوب می‌شد و می‌بایست سی‌گام از آب، برسم، مردان مقدس و آتش دور باشد. چنین زنی را در محوطه‌ای نگه می‌داشتند و خوراک آن، شاش گاو آمیخته به خاکستر بود. او می‌بایست بعد از سه روز به وسیلة موبدان با شاش گاو و آب تطهیر شود و تمام لباس‌های او دور انداخته می‌شد(همان،294).
زن زرتشتی اگر بچه سقط می‌کرد نیز می‌بایست محدودیت‌ها را تحمل می‌کرد چنان‌که در وندیداد آمده است«… که چنین زنی باید به اندازة یک پیمانه آب بخورد. همة دینداران باید نظارت کنند اگر افراد ناظر تخلف نمایند دویست تازیانة اسب‌رانی و دویست تازیانة چرمی باید در فرد متخلف زده شود»(همان، 293).

حقوق زن
زنان و مشارکت در امور مذهبی
وجود سه امشاسپند زن در دین زرتشت- سپنته آرمئی‌تی، هئوروتات و امرتات به ترتیب مظهر مهرورزی، بالندگی و خروش آب و مظهر جاودانگی و رویش هستند-(افتخارزاده، 1377: 183-182؛ پورداود، 2517: 38). بیانگر اهمیت نقش زن و مادر در اندیشة زرتشتی و امکان دخالت زنان در امور دینی می‌باشد.
در منبع دیگر نیز اشاره شده، در دین زرتشت، زنان بعد از یائسه شدن می‌توانستند مقام نگهداری از آتش مقدس را به عهده بگیرند و مجاز بودند تا مدیر تشریفات مذهبی نیز گردند.
در دین‌کرت، به توانایی زنان در امر قضاوت نیز اشاره شده است به‌گونه‌ای که زنان مطلع به علم حقوق را بر مردانی که از این دانش بی‌بهره‌اند رجحانی دهند(بیژن، 1350: 103). در انجام وظایف دینی زن و مرد مساوی بودند. هر دو ملزم بودند تا هر سال 6 وظیفة مذهبی خود را به جا آورند. یکی از این وظایف، جشن گرفتن روزگار پدر و مادر بود. در این جشن، مجلس بزرگ‌داشتی برای شادی روح پدر و مادر بر پای می‌شد. در خور توجه است که، مشغول بودن زن به امور خانه و بچه‌داری باعث معافیت او از انجام تشریفات مذهبی نیز می‌شد(همان، 37).

زنان و حق آموزش
از ویژگی‌های برجستة آموزه‌های دینی زرتشت، تأکید بر خرد و دانایی است. همراهی تنگاتنگ زرتشت با ایزد چیستی- که الاهه دانایی و معرفت است- جایگاه علم در نزد زرتشت را برای ما روشن می‌سازد. این ایزد که گاهی در اوستا به شکل الاهة زن- که موکل علم و دانش است- نمایانگر می‌شود خود مبین رسالت زنان در علم‌آموزی و تربیت اطفال است.
ایزد چیستا از اهورامزدا نقش اصلاح‌کننده و تعلیم‌دهنده را برای مادران اخذ کرده‌است. ازین‌روی مادر بهترین تعلیم‌دهنده در دین زرتشت به شمار می‌آید. و از همان سال‌های اولیة زندگی کودکان، تعلیم و تربیت او را آغاز می‌کرد. به این طریق مادران با تربیت فرزندان خود روشنایی‌‌بخش دل و جان می‌شدند و در‌صورت نبودن مادر، خواهر یا عمه وظیفة تعلیم را به‌عهده می‌گرفتند. آموزش عمومی یعنی مرحلة خانوادگی، دختران را از پسران جدا می‌کردند و آنان را برای امور خانه‌داری و مادر شدن مهیا می‌نمودند(حکمت، 1350: 371).
در مرحلة آموزش بالاتر، برحسب موقعیت اجتماعی خانواده‌ها، آموزش آنان نیز متفاوت بود ولی واقعیت این است که آموزش اختصاصی در دورة ساسانی مخصوص طبقة اشراف بود و جنبة عمومی نداشت(راوندی، 1340: 723).
به طور‌کلی، تعالیم دینی و اخلاقی تا سن 5 سالگی به وسیلة مادر به فرزندان آموخته می‌شد سپس روحانیون، آموزش فرزندان را به دست می‌گرفتند. بنابراین می‌توان گفت در دورة ساسانی محدودیتی برای کسب علم و دانش برای زنان وجود نداشت(حکمت، 1350: 121). چنان‌که منابع اشاره کرده‌اند آتوسه خط را آموخت و در تربیت نجیب‌زادگان دربار، تلاش فراوانی نمود. خشایارشاه زیر نظر آتوسة دانا تربیت شد و برای جانشینی آماده گشت(راوندی، 1340: 438).
در یشت‌ها – هر جا که ستایش آمده- زنان در ردیف مردان نام برده شده‌اند« اینک ما جان و وجدان و قوة ادراک و روان و خرد و فروهرهای نخستین آموزگاران کیش و نخستین شنودگان آیین، آن مردان و زنان پاک را که سبب پیروزی راستی بوده‌اند می‌ستاییم»(پورداود، 1307: 110).

زنان و حق دست‌یابی به امور سیاسی
در دین زرتشت به محدودیتی برای مشارکت زنان در امور سیاسی اشاره نشده‌است. بااین حال به نظر می‌رسد تا زمانی‌که مردان لایق برای دست‌یابی به این امور وجود داشتند از زنان استفاده نمی‌شد. در اواخر دورة ساسانی دو تن از دختران سلسلة ساسانی به پادشاهی رسیدند. این مسئله خود بیانگر عدم محرومیت زنان در دخالت نمودن در امور سیاسی می‌باشد(حجازی،بی‌تا : 37 ).

زنان و جشن سپنته آرمئی‌تی
یکی از سنت‌های زیبا و جشن‌های باشکوه ایرانیان، جشن سپنته آرمئی‌تی بود. برپایی این جشن، خود بیانگر اهمیت زنان و جایگاه آنان در نزد ایرانیان باستان می‌باشد. جشن سپنته آرمئی‌تی نزد زرتشتیان در روز 5 اسفند برگزار می‌شد این روز سپندارمذ به معنای نگهبان زمین نامیده می‌شود. واژة سپندارمذ در اوستا به معنای فروتنی و بردباری است. با توجه به این‌که زمین همانند زنان خاصیت باروری دارند این جشن برای بزرگ‌داشت زنان نیکوکار برگزار می‌شود. در این روز مادران از فرزندان خود و زنان از شوهرانشان هدایایی دریافت می‌کردند و زنان نیکوکار که فرزندان نیکو پرورش داده بودند مورد تقدیر واقع می‌شدند. زنان در این روز به‌طور کامل استراحت می‌کردند. مردان به پاس تلاش یک‌سالة همسرانشان، وظایف زنان را به عهده می‌گرفتند و فعالیت‌های یک زن را تجربه می‌کردند.
سپندارمذ در عالم معنوی، مظهر محبت و بردباری و تواضع اهورامزدا است. در جهان جسمانی فرشته‌ای است موکل زمین، به این مناسبت آن را مؤنث دانسته، دختر اهورامزدا خوانده‌اند. سپندارمذ موظف است که هماره زمین را خرم و آباد ، پاک و بارور نگه دارد هر‌که به کشت و کار پردازد و خاکی را آباد کند خوشنودی سفندارمذ را فراهم کرده است. کلیة خوشنودی و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست مانند خود زمین این فرشته شکیبا و بردبار است به خصوص مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است. ایزد آبان، ایزد دین، ایزد اَرد از هم‌کاران او شمرده می‌شوند. در ایران قدیم در این روز جشن می‌گرفتند به قول ابوریحان بیرونی این عید به زنان اختصاص داشته و از شوهران خود هدیه دریافت می‌کردند ازین روی به جشن مزدگیران معروف بوده است. بید‌مشک گل مخصوص سپندارمذ می‌باشد( پورداود، 1307: 95-93).

نتیجه
یکسان‌نگری زرتشت به زن و مرد سبب شد تا موقعیت اجتماعی، سیاسی زنان در ایران به منزلة طبقة اجتماعی قدرتمند، سازمان یافته‌تر از قبل گردد. در دین زرتشت زنان از آزادی‌هایی چون حق انتخاب همسر برخوردار بودند هر‌چند که پاره‌ای از سنت‌ها چون نامزد نمودن آنان در خردسالی و کسب رضایت والدین برای ازدواج تا حدی دامنة این آزادی را محدود می کرد. ازدواج در دین زرتشت فقط بعد جسمانی نداشت بلکه زرتشتیان به ازدواج به منزلة امری مقدسی که منشأ خیر و برکت فراوان است می‌نگریستند. مزایا و امتیازات زنان با توجه به نوع ازدواجشان متفاوت بود. فسخ قرارداد ازدواج در دین زرتشت امری آسان نبود. در این دین، دو طرف ازدواج می‌توانستند درخواست طلاق را مطرح کنند بنابرین حق طلاق فقط در اختیار مردان

مردان نبود مردان نیز تنها با ارائة دلیل قانع‌کننده در محکه می‌توانستند همسر خود را طلاق دهند.
پوشش زنان ساسانی با توجه به موقعیت و طبقات اجتماعی‌شان متفاوت بود. زنان طبقات حاکمه و اشراف مقیدتر به امر حجاب بودند به نظر می‌رسد زنان طبقات پایین‌تر به دلیل کار در بیرون از خانه نمی‌توانستند مانند طبقة اشراف پیراهن و شنل‌های بلند را تحمل نمایند.
آرایش زنان هرچندکه در دین زرتشت امر قبیح به شمار می‌آید اما شواهد باستانی حاکی ازین است که، زنان اشراف خود را می‌آراستند و از زینت‌آلات برای زیبایی خود استفاده می‌نمودند.
مهم‌ترین محدودیت‌های اجتماعی اعمال شده بر زنان در ایام عادت ماهیانه و زایمان بود. هرچند‌که ریشة این تفکر در ایران به قبل از ظهور زرتشت بر می‌گشت ولی بعد از ظهور زرتشت نیز این محدودیت قانونی‌تر شد. زنان در این ایام از خانة خود دور و از فعالیت‌های اجتماعی‌شان محروم می‌گشتند. مراسم پیچیدة تطهیر زنان حایض و زائو به وسیلة روحانیون نیز زنان را آزرده‌تر می‌ساخت و بر خستگی آنان می‌افزود. علی‌رغم این محدودیت‌ها بایستی گفت جایگاه سیاسی و مذهبی زن بعد از زرتشت در ایران مستحکم‌تر از زمان‌های قبل گشت. برای دست‌یابی زنان به امور سیاسی چون پادشاهی مانع خاصی وجود نداشت. هرچند، تا وقتی که مردان لایق برای چنین امور وجود داشتند آنان را بر زنان ترجیح می‌دادند.
زنان هم‌چنین می‌توانستند بعد از شرایط خاص، تصدی امور مذهبی را نیز بر عهده بگیرند، اموری چون نگهداری آتش مقدس و امر قضاوت به آنان واگذار می‌شد.
در دین زرتشت خردورزی امری مقدس شمرده شده، به همین دلیل مانعی برای تحصیل زنان وجود نداشت. یکی از مهم‌ترین وظایف مادران در دین زرتشت، آموزش و تعلیم فرزندان بود. آنان می‌توانستند به منزلة مربی نیز به امر تعلیم مشغول شوند. چنان‌که ملکه آتوسا به امر تعلیم نجیب‌زادگان مشغول بود. وجود جشن سپنته‌آرمئی یا روز زن بیانگر این است که با وجود محدودیت‌های اجتماعی زنان در ایران باستان و اهمیت پدر در خانواده، زنان نیز از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بودند. قدردانی از زنان نیکو در این روز و پیشکش نمودن هدایا از سوی فرزندان و شوهر به زن، بیانگر نقش مهم زن در جامعة آریایی بود.

منابع
آشتیانی، جلال‌الدین(1381). زرتشت، مزدیسنا و حکومت(چاپ هشتم)، تهران: شرکت سهامی انتشار
افتخارزاده، محمدرضا(1377). ایران، آیین و فرهنگ(چاپ اول)، تهران: فروهر
ایرانی، دینشاه( 1353). اخلاق ایران باستان(چاپ چهارم)، تهران: فروهر
بویس، مری(1374). تاریخ کیش زرتشت( )، تهران توس
بیژن، اسدالله(1350). سیر تمدن و تربیت در ایران باستان(چاپ اول)، بی‌جا
پورداود، ابراهیم(1307). یشت‌ها(چاپ سوم)، تهران: دانشگاه تهران
پورداود، ابراهیم(2517). یسنا(چاپ اول)، تهران: انجمن ایران‌شناسی
جعفری، علی‌اکبر(1359). ستوت‌یسن(چاپ اول)، تهران: اسوه
حجازی، بنفشه(1370). زن به ظن تاریخ(چاپ اول)، تهران: شهرآب
حجازی، قدسیه(بی‌تا). ارزش زن یا زن از نظر قضایی و اجتماعی( ). تهران: بی‌نا
حکمت، علی‌اصغر(1350). آموزش و پرورش در ایران باستان( )، تهران: مؤسسات تحقیقات برنامه‌ریزی علمی و آموزشی
دانای علمی، منیژه(1374). موجبات طلاق در حقوق ایران و اقلیت‌های غیر مسلمان(چاپ اول)، تهران: نوظهور
راوندی، مرتضی(1340). تاریخ اجتماعی ایران(چاپ سوم)، تهران: سپهر
رجبی، پرویز(1380). هزاره‌های گمشده(چاپ اول)، تهران: توس
زرین‌کوب، عبدالحسین( 1383). روزگاران(چاپ پنجم)، تهران: سخن
زنر، آر، سی(1375). زروان(معمای زرتشتیگری)، ترجمة تیمور قادری، تهران: فکر روز، چاپ دوم
مهر، فرهنگ(1374). دیدی نو از دین کهن(چاپ سوم)، تهران: جامی

ن

معصومه يدالله‌پور

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *