یزدان که گرماخرد داشتیم کجااین سرانجام بد داشتیم

ملک الشعرا بهار که مدت کوتاهی نماینده مردم بجنورد در مجلس بود

سجده بر خاک وطن
وطن امروز اسير دو سه تن بيوطن است
انهدام وطن از نکبت اين چند تن است
اين يک لاشخور و آن دگری جغد سياه
اين يکی مرده خور و آن دگری گورکن است
آن شده پيشنماز چمن دانشگاه
واقعاً، قصه او قصه خر در چمن است
عطشِ قاضی اسلام بنازم که چنين
تشنه خون جوان و بچه و مرد و زن است
حاکم شرع به حيوان عجيبی مانَد:
که دُمش گاو و تنش خوک و سرش کرگدن است
هيأت حاکم ما هيئتِ خيرات خور است
هيأت دولت ما، دسته زنجيرزن است
روزگاری که وطن دست کفن دزدان است
عجبی نيست اگر مرده ما بی کفن است

یادش گرامی

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *